روایت زنی بازنشسته که ۸۰ بار به سفر دریایی رفته است
در ذهن بسیاری از خانوادهها، سالمندی هنوز با خانهنشینی، صرفهجویی افراطی و کنار گذاشتن خواستههای شخصی تعریف میشود. دورهای که در آن، پدر و مادرها ترجیح میدهند کمتر خرج کنند، کمتر سفر بروند و بیشتر منابع مالی و عاطفی خود را برای فرزندان و نوهها کنار بگذارند. اما زندگی «اَن لیدلی» تصویر دیگری از سالمندی را پیش چشم ما میگذارد؛ تصویری از سالمندی فعال، مستقل و آگاهانه.
اَن لیدلی، زن ۷۹ ساله و بازنشستهای اهل ویتبی انگلستان است که در ۲۰ سال گذشته بیش از ۸۰ سفر دریایی (کروز) را تجربه کرده و تصمیم دارد به مناسبت تولد ۸۰ سالگیاش، یک سفر انفرادی دیگر را نیز انجام دهد. او نمونهای روشن از سالمندی نوین است؛ سالمندیای که بهجای عقبنشینی از زندگی، بر تجربه، حرکت و لذت بردن از زمان حال تأکید دارد.
سفر؛ انتخابی آگاهانه پس از بازنشستگی
اَن در سالهای جوانی همراه همسرش «جیم» به کشورهای مختلف سفر میکرد. آنها بدون دغدغه سوار هواپیما میشدند و راهی دورترین نقاط دنیا بودند. اما با افزایش سن، بهدنبال شیوهای آرامتر و کماسترستر برای سفر رفتن گشتند؛ و همین جستوجو آنها را به سفرهای دریایی رساند.
به گفته اَن، کروزها بسیاری از فشارهای معمول سفر را حذف میکنند. خبری از استرس فرودگاهها، جابهجاییهای مداوم و خستگیهای پیدرپی نیست. در عوض، هر روز صبح با منظرهای تازه از خواب بیدار میشوی؛ بندری جدید، افقی تازه و فرصتی دیگر برای دیدن جهان.
ادامه زندگی پس از فقدان
پس از درگذشت همسرش، اَن میتوانست مانند بسیاری از سالمندان، آرامآرام از فعالیتهای شخصی فاصله بگیرد و به الگوی رایج خانهنشینی تن بدهد. الگویی که در آن، سالمندی بیشتر به معنای کنار کشیدن از زندگی و صرفهجویی برای دیگران تعریف میشود.
اما او مسیر دیگری را انتخاب کرد. ابتدا با دوستانش سفر کرد و سپس، در دهه هشتاد زندگی، تصمیمی گرفت که حتی برای خودش هم جسورانه بود: سفر دریایی بهتنهایی. تصمیمی که به گفته خودش، یکی از بهترین انتخابهای زندگیاش بوده است.
او میگوید سفر انفرادی به او حس آزادیای داد که سالها تجربه نکرده بود؛ اینکه بتواند برنامه روزانهاش را خودش تعیین کند، در تورها شرکت کند یا فقط روی عرشه کشتی بایستد و به دریا نگاه کند، بدون عجله و بدون اجبار.
تنها سفر کردن، اما تنها نبودن
یکی از رایجترین ترسها درباره سفر در سالمندی، بهویژه سفر انفرادی، احساس تنهایی است. اما تجربه اَن لیدلی خلاف این تصور را نشان میدهد. او میگوید در سفرهای دریایی، آدم هیچوقت واقعاً تنها نیست.
گفتوگوهای ساده هنگام صرف غذا، آشناییهای کوتاه در تورها و معاشرتهای دوستانه روی عرشه، بهتدریج شبکهای از ارتباطات انسانی میسازد. اَن میگوید بسیاری از افرادی که در این سفرها ملاقات کرده، حالا دوستان نزدیک او هستند.
هاوایی و کارائیب؛ نماد لذت از زندگی
در میان تمام مقاصدی که اَن لیدلی دیده، هاوایی جایگاه ویژهای دارد؛ بهخاطر زیبایی طبیعی، رفتار گرم مردم و کیفیت غذاها. کارائیب هم برایش یادآور اولین تجربه سفر انفرادی است؛ جایی که برای نخستینبار، حس رهایی و شادی را بهطور کامل لمس کرد.
سالمندی نوین؛ انتخاب زندگی، نه کنار کشیدن
البته باید واقعبین بود؛ سفر با کشتیهای کروز و جهانگردی گسترده، نیازمند توان مالی بالاست و طبیعی است که در شرایط اقتصادی امروز ایران، بسیاری از بازنشستگان امکان چنین سفرهایی را نداشته باشند. اما نکته اصلی در روایت زندگی اَن لیدلی، مقصد یا نوع سفر نیست؛ انتخابِ سفر است.
اَن لیدلی «ماندن» را انتخاب نکرد، او رفتن و گشتن را انتخاب کرد. انتخابی آگاهانه برای ادامه زندگی، برای تجربه کردن، برای دیدن و لذت بردن. پیام این روایت آن است که بدانیم مدلهای دیگری از زندگی در سالمندی وجود دارد؛ مدلهایی که الزاماً پرهزینه یا دور از دسترس نیستند، اما بر حرکت، تجربه و خروج از خانهنشینی تأکید دارند.
مهم این است که باور کنیم میتوان در هر سنی، شکل دیگری از زیستن را انتخاب کرد؛ حتی اگر سفرها کوچکتر باشند، نزدیکتر باشند یا سادهتر. آنچه اهمیت دارد، انتخاب «زندگی کردن» است.