تاریخ انتشار:

۱۴۰۴/۰۹/۳۰

نویسنده:

محمد سمیع پور

یلدا؛ طولانی‌ترین شب، کوتاه‌ترین فاصله‌ها

5

زمان مطالعه:

4

دقیقه

سرفصل های نوشته

شب یلدا، اگرچه در تقویم طولانی‌ترین شب سال است، اما در فرهنگ ایرانی همواره شبی بوده برای کوتاه‌شدن فاصله‌ها؛ فاصله میان نسل‌ها، دل‌ها و حتی دلخوری‌ها. این شب، از دیرباز نه‌فقط یک رویداد تقویمی، بلکه لحظه‌ای نمادین برای نزدیک‌تر نشستن، بیشتر شنیدن و دوباره دیدن یکدیگر بوده است. یلدا یادآور این معناست که تاریکی، هرقدر هم طولانی، پایدار نیست و روشنایی، اغلب از دلِ باهم‌بودن آغاز می‌شود.

از تاریکی تا نور؛ معنای کهن یلدا

بر پایه دیدگاه پژوهشگران و مورخان، از جمله ابوریحان بیرونی و پژوهشگران معاصر، یلدا با آیین مهر و زایش خورشید پیوند دارد؛ شبی که در آن تاریکی به اوج می‌رسد تا مسیر برای افزایش نور و آغاز روزهای بلندتر هموار شود. در متون کهن، شب اول دی‌ماه یا «خرم‌روز» زمانی برای فروتنی، هم‌نشینی و گفت‌وگوی بی‌واسطه دانسته شده است. یلدا از آغاز، جشنی برای عبور آرام از سختی و انتظار روشنایی بوده؛ انتظاری جمعی، نه فردی.

دیدار با ریشه‌ها

در سنت ایرانی، یلدا بیش از هر چیز بهانه‌ای برای دیدار است؛ دیدار با خانواده و به‌ویژه بزرگ‌ترها. پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها، که حافظه زنده خانواده‌اند، در این شب نقش محوری دارند. نشستن کنار آن‌ها، شنیدن روایت زندگی‌شان و احترام‌گذاشتن به تجربه‌ای که در سکوتشان نهفته است، فقط یک رسم نیست؛ نیازی عمیق و انسانی است. از منظر روانی، سالمندان با دیده‌شدن و شنیده‌شدن احساس تعلق و آرامش می‌کنند و نسل‌های جوان‌تر، در کنار آن‌ها به ریشه‌های خود بازمی‌گردند.

قصه‌ها چگونه ما را به هم نزدیک می‌کنند

قصه‌گویی و خاطره‌گویی، روح یلدا را زنده نگه می‌دارد. خاطراتی از روزهای دور، از زمستان‌های سخت، از شادی‌های ساده و از عبور از بحران‌ها. این روایت‌ها، بی‌آنکه شعار بدهند، به ذهن یادآوری می‌کنند که زندگی همیشه ترکیبی از سختی و دوام بوده است. گفتن و شنیدن این خاطره‌ها، نوعی تمرین جمعی برای تاب‌آوری است؛ تمرینی که بی‌سروصدا امید را در دل جمع می‌نشاند.

مکثی برای دلخوری‌ها

یلدا می‌تواند فرصتی برای مکث در میان دلخوری‌ها باشد. بسیاری از اختلاف‌ها، اگرچه واقعی‌اند، اما آن‌قدر عمیق نیستند که ارزش فاصله‌گرفتن‌های طولانی را داشته باشند. این شب می‌تواند زمانی باشد برای کنارگذاشتن کینه‌ها، حتی اگر همه‌چیز حل نشود. بخشیدن یا دست‌کم نادیده‌گرفتن یک خطای کوچک، از منظر روانی نوعی سبک‌شدن است؛ رهاکردن باری که اغلب بی‌صدا ذهن و رابطه‌ها را فرسوده می‌کند.

چرا نباید یلدا را با اخبار تلخ خراب کنیم؟

خبرهای ناگوار، گرانی‌ها و فشارهای روزمره بخشی از واقعیت زندگی‌اند، اما آوردن آن‌ها به سفره یلدا، تنها حال جمع را سنگین می‌کند. تمرکز جمعی بر اخبار منفی، از نظر روان‌شناختی اضطراب را تشدید می‌کند و احساس ناتوانی را گسترش می‌دهد. یلدا قرار نیست میدان تحلیل بحران‌ها باشد؛ این شب فرصتی کوتاه اما ضروری برای فاصله‌گرفتن از هیاهوی بیرون و ترمیم روان است.

در نهایت، یلدا همان لحظه‌ای است که آدم‌ها کمی نزدیک‌تر می‌نشینند، آرام‌تر حرف می‌زنند و بیشتر گوش می‌دهند. شبی که شاید چیزی در جهان بیرون تغییر نکند، اما درون آدم‌ها نرم‌تر می‌شود؛ فاصله‌ها کوتاه‌تر، دل‌ها آرام‌تر و ادامه‌دادن، ممکن‌تر.
همین تغییرهای کوچکِ نامرئی است که یلدا را، سال به سال، زنده نگه داشته است.

نسل ریشه را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:

مطالب مرتبط:

گفت‌وگو ودیدگاه ها:

اشتراک در دیدگاه‌ها
به من اطلاع بده از:
guest
0 دیدگاه
قدیمی‌ترین
جدیدترین بیشترین رأی
بازخوردهای درون‌متنی
مشاهدهٔ همهٔ دیدگاه‌ها