. این اثر که با ویراستاری سه اقتصاددان برجسته تیم بزلی، ایرنه بوچلی و آندرس ولاسکو منتشر شده، از همان ابتدا خود را بهعنوان جایگزینی برای «اجماع واشنگتن» معرفی میکند؛ پارادایمی که دهها سال سیاستهای اقتصادی جهان را تحتتأثیر قرار داد اما در مواجهه با بحرانهای مدرن، از بحران مالی ۲۰۰۸ تا نابرابری فزاینده و چالشهای اقلیمی، ناکارآمدی آن آشکار شد. در گزارش رسمی منتشرشده توسط مؤسسه عالی پژوهش تأمیناجتماعی نیز بر همین نکته تأکید شده که اجماع واشنگتن دیگر پاسخگوی جهان امروز نیست و باید به سمت الگوی تازهای رفت که واقعیتهای جدید اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی را در مرکز توجه قرار دهد.
اجماع جدید بر پایه چه چیزی شکل میگیرد؟
بر اساس آنچه در فصل سرآغاز کتاب آمده است، بحرانهای قرن بیستویکم نشان دادند که اقتصاد بدون توجه به نابرابری، تحولات بازار کار، تغییرات اقلیمی و ظرفیت دولت نمیتواند روایتی معتبر برای رشد ارائه دهد. این کتاب صرفاً فهرستی از راهحلها نیست؛ بلکه یک چارچوب تحلیلی جدید پیشنهاد میدهد که در آن دولت، بازار و جامعه در یک رابطه درهمتنیده قرار میگیرند. این رویکرد همان چیزی است که سردبیران کتاب آن را «اجماع اقتصادی لندن» مینامند.
در گزارش مؤسسه پژوهشی نیز تصریح شده که این کتاب مجموعهای از مقالات اقتصاددانانی است که هرکدام در حوزه خود صاحبنظر هستند. نامهایی مانند فیلیپ آگیون، دنی رودریک، ریکاردو هاسمن، کریستوفر پیساریدس، هلن ری، اوریانا باندیرا و آلیستر مکگوایر وزن علمی کتاب را دوچندان میکند. حضور این چهرهها باعث شده اجماع لندن تنها یک نظریه سیاسی نباشد، بلکه رویکردی مبتنی بر تجربیات، تحلیلها و دادههای معتبر اقتصادی باشد.
ساختار کتاب و محورهای کلیدی
کتاب در هفت بخش و ۱۷ فصل تنظیم شده است و حوزههای زیر را پوشش میدهد:
- رشد اقتصادی و سیاست صنعتی
- تجارت و پیامدهای جهانیسازی
- سیاستهای مالی و پولی و نقش دولت
- آینده بازار کار، نابرابری جنسیتی و کیفیت اشتغال
- سیاستهای اجتماعی و رفاهی
- محیط زیست و تغییرات اقلیمی
- اقتصادسیاسی، قدرت دولت و ظرفیت حکمرانی
این سیاستها دقیقاً همان حوزههایی هستند که اجماع واشنگتن اغلب نادیده میگرفت. بر اساس گزارش مؤسسه عالی پژوهش، یکی از تفاوتهای بنیادی میان دو رویکرد این است که اجماع لندن نابرابری را یک مسئله مرکزی در اقتصاد امروز میداند، در حالی که اجماع واشنگتن تقریباً هیچ جایگاهی برای آن قائل نبود.
چرا اجماع لندن اهمیت دارد؟
یکی از پرسشهای اصلی کتاب این است که چرا بسیاری از کشورها علیرغم اجرای نسخههای اجماع واشنگتن، به رشد پایدار دست نیافتند؟ گزارش کتاب نشان میدهد که اگرچه بسیاری از کشورهای جنوب در شاخصهایی مانند تحصیلات، شهرنشینی و افزایش عمر به کشورهای ثروتمند نزدیک شدند، اما در حوزه فناوری، بهرهوری و درآمد سرانه همچنان عقب ماندند. از نگاه هاسمن، مشکل این کشورها در «کمبود ظرفیت تولیدی و دانش فنی» بوده است؛ یعنی دقیقاً بخشهایی که آزادسازی اقتصادی بهتنهایی قادر به تقویت آنها نیست.
در بخش سیاست اجتماعی، تحلیل نیکلاس بار نشان میدهد که دولت رفاه مدرن باید بر بیمه اجتماعی اجباری، تابآوری خدمات عمومی و طراحی دقیق سیاستها متکی باشد. این نگاه برخلاف رویکرد بازارمحور دهههای گذشته است که تصور میکرد بازار خصوصی میتواند همه خدمات را ارائه دهد.
در بخش بازار کار، پیساریدس و سایر نویسندگان تأکید میکنند که جهان امروز با چالشهایی مانند اتوماسیون، نابرابری جنسیتی و کاهش سهم نیروی کار روبهرو است و سیاستگذاری باید فعالانه به سمت ایجاد مشاغل باکیفیت پیش برود. London
محیط زیست و پایداری؛ تفاوت عمیق دیگر
یکی از برجستهترین بخشهای کتاب، دیدگاه نویسندگان درباره محیط زیست است. برخلاف نگاه دهههای گذشته، در این کتاب تغییرات اقلیمی نه یک هزینه، بلکه فرصتی برای نوآوری و رشد معرفی میشود. همین رویکرد نشان میدهد که رشد اقتصادی آینده باید سبز، پایدار و فراگیر باشد.
پیوند اقتصاد و سیاست
در فصول پایانی کتاب، نویسندگان به این واقعیت اشاره میکنند که سیاست و اقتصاد از هم جدا نیستند. برخلاف تصور مشهور که «اقتصاد خوب، سیاست خوب را به دنبال دارد»، تجربه نشان داده است که سیاستگذاری اقتصادی همیشه با محدودیتهای سیاسی گره خورده است و بدون توجه به پویاییهای قدرت، نمیتوان نسخه مؤثری برای توسعه نوشت. London
این کتاب تأکید دارد که توسعه اقتصادی آینده نیازمند دولت توانمند، جامعه مشارکتجو و بخش خصوصی نوآور است.