جامعهشناس آلمانی هارتموت رزا (Hartmut Rosa) این احساس را یک مسئله فردی نمیداند، بلکه آن را ویژگی ساختاری جهان مدرن توصیف میکند؛ ساختاری که آن را با عنوان «تسریع اجتماعی» (Social Acceleration) توضیح میدهد. نظریه رزا یکی از مهمترین رویکردهای انتقادی نسبت به مدرنیته متأخر است و نشان میدهد چرا انسان امروزی—even با وجود فناوری پیشرفته و امکانات فراوان—بیش از هر زمان دیگر گرفتار فشار زمانی است.
شتاب تکنولوژیک و گسترش بیپایان سرعت
رزا نخستین بُعد تسریع را «شتاب تکنولوژیک» مینامد؛ یعنی افزایش مداوم سرعت در ابزارها، ارتباطات و حملونقل. از اینترنت بسیار پرسرعت تا پیامرسانهایی که ارتباط را آنی کردهاند، همه چیز با هدف صرفهجویی در زمان طراحی شده است. اما رزا میگوید این صرفهجویی عملاً اتفاق نیفتاده؛ بلکه انتظارات از انسان بالا رفته است. هرچه فناوری سریعتر شود، حجم کارهای قابل انجام نیز بیشتر میشود. مرز میان خانه و محل کار محو شده و انسان امروز همیشه در حالت «پاسخگویی» قرار دارد. یک ایمیل خوانده نشده، یک تماس عقبافتاده یا یک کار نیمهتمام بهسادگی میتواند آرامش ذهنی را مختل کند. در نتیجه، سرعت فناوری نه تنها وقت آزاد ایجاد نکرده، بلکه «شتاب روانی» را تشدید کرده است.
شتاب تغییرات اجتماعی و ناپایداری جهان مدرن
رزا بُعد دوم تسریع را «شتاب تغییرات اجتماعی» معرفی میکند؛ تغییری که در ارزشها، هنجارها، روابط، سبکهای زندگی و حتی ساختارهای اقتصادی دیده میشود. اگر در گذشته یک شغل، یک رابطه یا یک سبک زندگی میتوانست سالها پایدار بماند، امروز همه چیز حالت موقتی و سیال دارد. فشن از چهار فصل به دهها مینیفصل تبدیل شده و سبکهای ارتباطی، شبکههای اجتماعی و حتی نقشهای خانوادگی با سرعتی بیسابقه تغییر میکنند. این ناپایداری به گفته رزا موجب احساس «بیثباتی وجودی» میشود؛ احساسی که بسیاری از افراد در دهههای بالاتر زندگی بارها تجربه میکنند. جامعه دیگر بر پایه استمرار و تکرار بنا نشده، بلکه بر اساس نوآوری، بازسازی و تغییر دائمی پیش میرود.
شتاب در ریتم زندگی و تجربه فشردگی زمان
سومین بُعد نظریه رزا «شتاب در ریتم زندگی» است؛ تجربه روزمرهای که تقریباً همه مخاطبان نسل ریشه بهخوبی با آن آشنا هستند. تعداد کارهایی که باید انجام شود افزایش یافته، اما زمان همان زمان است. نتیجه این وضعیت، احساس همیشگی «نرسیدن» است. فهرست کارها هیچوقت تمام نمیشود و فرد همواره تصور میکند فرصت کافی برای انجام امور مهم و حتی استراحت ندارد. رزا این حالت را نوعی «فشردگی زمانی» میداند که در آن چگالی رویدادها و فشار وظایف بر ظرفیت روانی انسان پیشی میگیرد. از نگاه او، انسان به نقطهای رسیده که حتی لحظههای آرام زندگی هم زیر سایه اضطراب کارهای عقبافتاده قرار میگیرد.
چرا جهان مدرن مجبور است سرعتش را حفظ کند؟
یکی از مهمترین نکات نظریه رزا این است که تسریع اجتماعی یک انتخاب فردی یا حتی جمعی نیست، بلکه یک ضرورت ساختاری است. اقتصاد مدرن برای جلوگیری از رکود، نیاز به رشد مداوم دارد. اگر سرعت نوآوری، تولید، مصرف و جابهجایی کم شود، پیامدهای آن بلافاصله بر بازار کار، نظام بازنشستگی، خدمات اجتماعی، رفاه عمومی و حتی ثبات سیاسی اثر میگذارد. بنابراین، جهان مدرن در چرخهای گرفتار شده که در آن «افزایش سرعت» تنها راه بقاست. رزا میگوید این چرخه بهجای اینکه برای رسیدن به هدفی مشخص باشد، خود هدف شده است؛ ما سریعتر میدویم تا فقط همسطح باقی بمانیم، نه اینکه جلوتر برویم.
پیامدهای روانی و وجودی جهان شتابزده
رزا پیامدهای این ساختار را با مفهوم «بیگانگی» توضیح میدهد؛ وضعیتی که در آن انسان از جهان، دیگران و حتی از خودش فاصله میگیرد. در جهانی که دائماً باید سریعتر بود، فرصت تجربه عمیق، مکث و ارتباط معنادار کاهش مییابد. اینجا اهمیت جریانهای فرهنگی مانند مینیمالیسم، زندگی آهسته و مفاهیم شرقی مانند «کُموروبی» آشکار میشود. این سبکها تلاش نمیکنند سرعت جهان را متوقف کنند، بلکه میکوشند شیوه ارتباط انسان با جهان را بازآفرینی کنند؛ ارتباطی که رزا آن را «رزونانس» مینامد، یعنی تجربه حضور، توجه و تماس واقعی با زندگی.